از هر چیز فقط اسمش را برداشتهایم. رسمش را اما نه.
دانشجوایم. اما «دانشجو» نیستیم. پر از محفوظاتی که در طول ترم به خوردمان میدهند و پایان ترم فقط امتحان. هرچه «مموری» باظرفیتتر، نمرهی بیشتر. خبری از مقالههای با کیفیت که در اثر تحقیق و جستجو و مطالعه بهدست آمدهاست نیست. نهایتا خیلی تلاش! کنیم یک سرچ اینترنتی و کپیکاری. خدا رحمت کنه اجداد «گوگل» و «پرینتر» و «دفتر فنی»ها رو. البته از دانشجو بودن توی کافهنشستن و سیگار دود کردن و چند «ایسم» جور و واجور بهم چسباندن را بلدیم. هر چه این «ایسم» ها بیشتر باشد و تلفظش سختتر مرتبهی روشنفکریمون هم بالاتر.
دانشجو آیندهساز کشور است! اما کسی میتواند آیندهساز باشد که فراتر از محفوظات، متکی به مطالعه باشد و قوهی تحلیل. تحلیل و تشخیصی که برآیند همهی آنچیزهاییست که «آموخته» و «فراگرفته» . نه چیزهایی که به خوردش دادند.
درد دلهای یک «همیشه» دانشجو!
سیدمحمدحسین حسینی