سرخوشی یا لذت متن
اسفند ۱۰, ۱۳۹۹گارگاه داستاننویسی مقدماتی
اردیبهشت ۵, ۱۴۰۰الگوسازی از مسیر ادبیات جهانی
گفتگو با نشریه «سورنای» دانشگاه الزهرا (س)
کلیشههای اجتماعی با مطالعهی صحیح شکسته میشوند/ حمایت همه جانبه انجمن ادبی سیمین از ترویج فعالیتهای ادبی
حسینی بر این باور است که امروزه در دانشگاهها، دانشجو همواره در انتظار جزوه استاد است و درگیر حفظیّات، تا نمرهای قابل قبول در پایان ترم بگیرد. با این شیوه خلاقیّت را سوزاندیم و کپیکار شدیم.
سیدمحمدحسین حسینی موسس انجمن ادبی سیمین متولد سال ۱۳۶۵ است. وی که همواره از سالیان دور دغدغهی رشد سطح مطالعه، دانش و آگاهی افراد پیرامون خود را داشت در خانوادهای فرهنگی رشد یافت. او همواره در مسیر افزایش سطح سواد افراد و همچنین امر کتابخوانی تلاش کرد و اکنون در کنار مدیریت انجمن ادبی سیمین، منتقد ادبی و مدرس دورههای داستاننویسی در مراکز مختلف است. او به طور تخصصی پس از ورود به رشته ادبیات در حوزه ادبیات داستانی تمرکز کرد و فعالیتهایش را در این مسیر آغاز کرد. حسینی از ابتدا با این محوریت که چطور میتوان افزایش میزان مطالعه و همینطور خوانش کتابهای بهتر را در دستور کار قرار داد، پیش رفت. او در این راه به سمت نقد نوین که که رسالت اصلی آن بررسی لایههای زیرین یک اثر است رفت و در این باره مطالب متعددی منتشر کرد. همچنین بر اساس این دغدغه انجمن ادبی سیمین را راه اندازی کرد تا بتواند علاقمندان را به اشکال مختلف به مسیر داستاننویسی و کتابخوانی هدایت کند. گفتگوی «سورنای» با این چهرهی فرهنگی و موسس سازمان مردم نهاد «سیمین» را در ادامه دنبال کنید:
- با توجه به فراگیری اینترنت و توسعه عصر دیجیتال و به نوعی محبوبیت شبکههای اجتماعی میان قشر جوان، چطور میتوان از دنیای ادبیات و داستاننویسی برای دست یافتن به کنترل ذهنی و دنیایی خلاقانهتر بهره برد؟
ما از عصر ارتباطات یکسری اطّلاعات ناکافی به گوشمان خورده و گمان میکنیم که هر آن چه معطوف به دنیای صفر و یک باشد پس ربط به دنیای ارتباط نیز دارد؛ اعم از: رایانه، تلفنهای هوشمند، عادی و غیره. هر چیز از این قبیل را فکر کردهایم باید نامش را دنیای ارتباطات بگذاریم. آن چه که از نظر من، اهمیّتی ویژه دارد این است که بتوانیم «برون ریز» ذهن خودمان را به دیگران منتقل کنیم. این که در فضای مجازی بخواهیم درگیر این باشیم که پیغامی رد و بدل میشود، امّا در فضای داستان درگیر این میشویم که نویسنده فکرش چه بوده و چطور با افکار ما بازی میکند و افکار ما را میسازد. چیزی که امروزه به آن میگوییم: تجربه زیسته.
ما با خواندن داستانهای متفاوت، تجربیات دیگران را به خودمان راه میدهیم و متقابلاً میتوانیم توسط نوشتهها و داستانهای خود، تفکرات و تجربیاتمان را به دیگران انتقال دهیم.
همیشه معتقد هستم دنیای داستان، دنیای گسترده و به شدت عمیق است و نباید سطحی از آن گذشت. درواقع آدمها باید جذب نوشتن بشوند؛ چون برای اینکه بخواهیم نویسنده شویم، باید راههایی را طی کنیم و این راهها چندان ساده نیستند. لازم است یکسری ساختار، اصول و فنون بلد باشیم، آموزش ببینیم و در کنارش کتاب شاهکارهای ادبی بزرگان را بخوانیم.
- برای نظمدهی به فیلترهای ذهنی و پویا نگه داشتن ذهن خواندن چه کتابهایی را پیشنهاد میدهید؟ آیا به واقع کتاب خواندن در شرایط کنونی میتواند برای افراد راهگشا باشد؟
ما بی شک باید کتابهایی که پیش از ما نوشته شدهاند را بخوانیم چون باعث میشود، تحوّل تاریخ اندیشه و سیر تفکّر را ببینیم. به عنوان مثال در گذشته، داستانهایی صرفاً برای طبقه بورژوا نوشته میشد که بعد کم کم، مخاطب داستان، به سمت عامّه مردم رفت.
به طور قطعی ما در کنار چیزی که میخواهیم بنویسیم، باید یکسری مجموعه اطّلاعات داشته باشیم، اعم از: اطّلاعات روانشناسی، اطلاعات فلسفی و حتّی تاریخی که برای مثال بتوانیم شخصیّتهای باکیفیّتتری خلق کنیم. اگر بخواهیم فضای داستان جذّابی ایجاد کنیم باید درگیر خلاقیّت شویم. ما وقتی کاری را به صورت ویژه انجام میدهیم که بتوانیم یک چیز جدید خلق کنیم.
مثالی هست که من همیشه در کلاسهای داستان نویسی میزنم: با توجّه به این که بچههای امروز چقدر دنیای تخیّلی و عجیب و غریب دارند. این تخیّل برای همه عجیب به نظر میآید. بعضی والدین میگویند بچّه، توهّم دارد؛ در صورتی که این کودک از جهانی برای ما و خودش حرف میزند که پر از خلاقیّت است و ما به اشتباه آن دنیا را از او میگیریم و در آینده از او انتظار داریم در زمینه خلاقیّت و ابداع، پیشرو باشد؛ در شرایطی که خودمان در گذشته آن را سوزاندهایم. هر چه بزرگتر شدهایم، برای خودمان فیلترهای ذهنی بیشتری ایجاد کردهایم؛ امّا بچّهها این فیلترها را ندارند و همان ذهن رها، اگر آزادانه بزرگ شود و همراه با راهکارهای مناسبی شبیه کلاسهای نویسندگی خلاق باشد، خلاقیت ایجاد میکند و آن را به ذهن مخاطب انتقال میدهد. خودم همیشه در کلاسهای داستاننویسیام، از ایدههای محدود و کلیشهای پرهیز میکنم و همیشه به بچهها میگویم باز فکر کنید و ایده از ذهن خودتان باشد. پس سعی بر این است که در دنیای جدید، بتوانیم خلاقیّت جدید نیز بسازیم. بعضی اوقات این سؤال پیش میآید که آیا داستانهای امروز بهتر هستند یا داستانهای قدیم؟ پاسخ این است که در داستانهای امروز، مجموعه خلاقیّتهای جدیدی را میبینیم. در داستانهای کلاسیک، فضا کمی رئالتر بود و رفته رفته به سوی سوررئال و رئالیسم جادویی پیش رفتیم. و حالا امروزه فضای فانتزی ایجاد شده که نویسندههای داخلی خودمان هم نمونههای خوبی در این زمینه دارند. کلاسهای داستاننویسی موجب میشود خلاقیّت را با یک ساختار باورپذیر پیاده کنید و به ذهن مخاطب القا کنید. کتاب خواندن جذّاب است و هر کسی که درگیرش شود، غرق آن شده و به تفکر فرو میرود. زمانی که ذهن، مشغول تفکّر است، پس یعنی دیگر قرار نیست دیگر تفکّرات کانالیزه شده فضای مجازی را به خودش بقبولاند. اگر ما ادّعای روشنفکری داریم، در درجه اوّل باید صاحب تفکّر باشیم و این تفکّر از آنجایی میآید که روی ذهن خودمان کار کرده باشیم. خطّ فکری که در فضای مجازی به شکلهای مختلف میبینیم: مثلاً یک روز تیتر خبری خوب و یک روز تیتر خبری بد… القای اخباری که ما از آن اطّلاعات کافی نداریم و نمیدانیم، پس پرده چه اتّفاقی افتاده است. پس اگر قرار است نویسنده شوم، در کنار اینکه باید یکسری تمرینها انجام دهم و اصولی را یاد بگیرم، باید بسیار کتاب بخوانم. کتاب، تفکّر ما را ورز میدهد.
- فعّالیتهای شخصی و گروهی شما در این مسیر چه بوده؟ در رابطه با انجمن ادبی سیمین هم توضیح دهید.
از خواصّ داستاننویسی برای شخص من این بود که من این اتمسفر را در سطح جامعه پیاده کنم و این شد که ما یک انجمن ادبی راه انداختیم (به نام انجمن ادبی سیمین) که نزدیک سومین سالگرد تأسیس آن هستیم. سعی کردیم بتوانیم محیطی را ایجاد کنیم تا مخاطب درگیر فضای داستان و کتاب شود و افکارش را روی کاغذ پیاده کند.
نوشتن، برونریز تفکّرات ماست. ما وقتی تفکّراتمان را بیرون میریزیم، میتوانیم آنالیزش کنیم و این باعث میشود ما همیشه در حال تفکّر باشیم.
مثل بسیاری از مؤسسات فرهنگی و انجمنهای ادبی، سعی داشتیم در انجمن ادبی سیمین، با برگزاری کلاسها، همایش، گردهمایی و دورهمیها بچهها را درگیر فضای کتاب کنیم تا کاستیهای دانشگاه و فضای آکادمیک در این زمینه جبران شود.
- با توجه به سابقه تدریس شما در دانشگاه، پتانسیلهای ادبیات داستانی و داستان نویسی رو چطور میبینید. خلاقیّت در نسل جدید و تمایل به مطالعه در این قشر را چطور ارزیابی میکنید؟
یک اصطلاحی هست که میگویند نویسنده همیشه تنهاست؛ نه به این معنا که خانواده، فامیل و دوست ندارد؛ بلکه نویسنده دنبال چیزی فراتر از این موارد است؛ از این بابت معتقد هستم در دانشگاه در کنار خیلی از رشتههای تحصیلی میشود، راه نویسندگی را باز کرد.
تجربهای که خودم در فضای دانشگاه برای تدریس دارم، برگزاری کلاسهای ادبیات خلّاق است که به طور مشخّص، مربوط به نویسندهای است که میخواهد از خلاقیّت بهره ببرد.
متاسفانه امروزه در دانشگاهها دانشجو همواره در انتظار جزوه استاد است و درگیر حفظیّات، تا نمرهای قابل قبول در پایان ترم بگیرد. پس خلاقیّت او کجاست؟ اصلاً خروجی مناسبی از این دانشجویان وجود دارد؟ اکثرمان خلاقیّت را سوزاندیم و کپیکار شدیم.
- شما اغلب در صحبتهایتان بر روی مبحث چاپ کتاب و بهرهگیری از ادبیات داستانی تاکید داشتهاید. در این زمینه هم صحبت کنید.
ما اگر در دنیای امروز در ادبیات، بهویژه ادبیات داستانی وارد شویم و رابطه بهتری برقرار کنیم؛ متوجّه میشویم که عصر ارتباط، لزوماً فقط عصر دیجیتال نیست. ما میتوانیم اینجا کتاب چاپ کنیم، آن سر دنیا کسی آن را بخواند. در واقع شما فقط پیغام را نرساندی، بلکه با فکر و مغز افراد ارتباط پیدا کردهای. اینجاست که میتوان گفت من در عصر ارتباط هستم.
ما با کتاب میتوانیم دنیا و ارتباط بهتری داشته باشیم و بهوسیله ادبیات و داستان جهانی بهتر بسازیم. نباید وابسته به جذب مخاطبان خاصّی باشیم، چون با این روش جامعه مخاطبانمان را محدود کردیم و به سمت کپی کردن سوق داده میشویم.
وقتی در کشورهای مختلف، تأثیر ادبیات داستانی را بررسی کنید، متوجّه میشوید که گاهی اوقات ما یکسری نکات را نمیدانستیم برای مثال، کلیشههایی که در ایران خودمان بین دخترها و پسرها هست به هر نوعش در جهانهای دیگر هم این کلیشهها بودهاند.
من درباره کتاب «اتاق تاریک» مطالبی را نوشتهام که دقیقاً نشان میدهد کلیشههایی که ما امروزه راجع به مسائل شخصی دخترها درگیر آن هستیم، هفتاد سال پیش در اروپا نیز درگیر بودهاند و این باعث شد من به عنوان یک مرد، با جهان زن ارتباطی بیشتر و کاملتر برقرار کنم و یا بالعکس.
اینگونه است که می توانیم به هر شکلی، ارتباطی بهتر برقرار کنیم و تفکّرات مختلف را بسنجیم. حال اینکه یا آن را بپذیریم و یا ردشان کنیم و همه این موارد برای آیندگان ثبت میشود. یعنی حتی اگر من در دنیای آیندگان نباشم، سخن و پیام من باقی خواهد ماند.