بازی با شخصیت ها
آذر ۱۹, ۱۳۹۷لایه های روانشناسی در فیلمی اجتماعی
دی ۲۳, ۱۳۹۷دقیقه به دقیقه همراهی با نویسنده
نقد کتاب «کوچولوی اضافی» منتشر شده در روزنامه قانون
دغدغههای مادرانه، همیشه از قبل از تولد نوزاد بوده و هست. از سلامت جسم و روان فرزند تا جزییاتی مثل جنسیت و ظاهر و … . اگر جنین دختر باشد، مادر چه آرزوها و روشهای تربیتی برایش مد نظر دارد و اگر پسر، چه اهدافی برای آیندهاش؟ «کوچولوی اضافی»، دغدغههای مادری است که از قبل از تشکیل جنین برای مخاطب بازگو میشود. معصومه صالحی با بیاعتمادی کامل به مخاطب سعی دارد گزارش لحظه به لحظه از اتفاقات ذهنیاش را با توضیحات اضافه بازگو کند.«چونکه، البته، اما، بخاطر اینکه، تا، ولی» اینها همه بعد از هر جمله خوب یا جذاب بیان میشود تا منظور را با توضیحی که اصلا نیازی به آن نیست القا کند. به طور مثال وقتی راوی از سونوگرافی بر میگردد، همسرش میپرسد: ماهین یا آیین؟ همین جمله کفایت میکند تا خواننده منظور معین (همسر راوی) را بداند که از جنسیت جنین سوال پرسیده است. در ادامه سوال معین، راوی حدود یک بند در این مورد توضیح میدهد که به طور کلی میتوان گفت صالحی اعتمادی به فهم مخاطب برای درک این موضوع ندارد.
پیرنگ
جذابیت داستان و گرههایی که البته دیر در داستان آورده میشود، از جایی است که راوی نگران یک کروموزوم اضافی است. جایی که سلامت کودک را نشانه گرفته تا مخاطب را با خود همراه کند. این کشمکش میتواند برای اغلب کسانی که تجربه مادر شدن و پدر شدن را دارند، کشش داشته باشد. همذات پنداری با راوی، زمان آزمایشات غربال گری، سونوگرافی و درد زایمان مجموعهای از بیم و تشویشهاست که به مخاطب القا میشود.
خط روایی
روند خطی داستان کاملا براساس کل ماجرای تولید مثل است. از لقاح تا شکل گیری جنین، ضربان قلب و لحظه به دنیا آمدن . صالحی اما فقط تا شش ماهگی را بیان میکند. جایی که به این نتیجه میرسد، جواب آزمایش و سلامت بچه، هرچه که باشد، خواست خداست و باید بپذیرد. اینکه بچه دارای سندرم است یا نه، کلیههایش دچار تورم است یا نه، برای او دیگر مهم نبود.برای اینکه صالحی ۹ ماه بارداری را در داستان آورده باشد، در چند فصل اشارهای به زایمان قبلی اش و تولد بهین می کند.
ایجاد یک شخصیت خیالی
در این خانواده سه نفره، چهار نفر زندگی میکنند. نفر چهارم ندای درون راوی است که در حد ذهن خوانی نیست و در حال تبدیل شدن به شخصیت است که اگر کمی روی شخصیت پردازی ندای درون کار شده بود، تبدیل به یک شخصیت برجسته میشد.
خاطره نویسی و گزارش گویی
نوشتن خاطره روزانه، شاید برای همه جذابیت نداشته باشد، بهخصوص از لحظه بیدار شدن صبح و شستن دست و رو، تا پایان شب. کاری که صالحی اصرار به انجام دارد و باعث شده کتابش از یک داستان حرفه ای فاصله بگیرد. بیان جزییات و خرده روایت هایی که خود در پیشبرد پیرنگ نه کمکی میکند و نه هیجان مخاطب را برمیانگیزد.اصطلاحی که همیشه در کلاسهای داستان نویسی میگویم: «مستقیم گویی، گزارش گویی». از نقاط ضعف داستان همین گزارش دادن است.ترکیبی از توضیحات پزشکی، روابط فامیلی و نصیحتهای اعتقادی که راوی برای مخاطب دارد، این کتاب را مثل یک گوی معلق بین داستان، کتاب تخصصی پزشکی و یا کتاب مذهبی نگه داشته، تا حدی خواننده را بلاتکلیف می کند که نویسند به دنبال چه بوده است. شعارهایی مثل اینکه حس زنانه به حس فامیل شوهر بودن می چربد. و نظیر این کم در داستان نمی بینیم. در کل میشود گفت ۳۸۸۸۰۰ دقیقه با نویسنده همراهیم. دقیقه به دقیقه از لحظه اول تا آخر.